دیدگاه های امام خمینی (ره)مقام معظم رهبری واسلام در موردبصیرت
بصیرت «گوهری» است که در همه زمانها و برای آحاد جامعه لازم است اما ارزش آن هنگامی دو چندان میگردد که بر اثر غبار آلودگی شناخت جبهه حق و باطل دشوار میشود و بسیاری از انسانها که شاید به جهت موقعیت، جایگاه و مقام، تحصیلات و مرتبه علمی، خود را دارای بصیرت میدانند اما به هنگام امتحان، کار نامه خوبی دریافت نمیکنند و بدتر از آن اینکه نه به عدم قبولی خویش معترف میباشند و نه این آزمون را –که قرآن کریم از آن به فتنه یاد میکنددر شرایط فتنه «بصیرت کیمیایی» میگردد برای آنها که میخواهند از امتحانات سخت روزگار خویش سربلند بیرون آیند و در پیشگاه ایزدی روسپید گردند. و «بصیرت اکسیری» میشود در اختیار کسانی که علاوه بر نجات خویش، مسئولیت هدایت دیگران را نیز به عهده دارند و در قبال سکوت و عدم روشنگری دیگران باید پاسخگو باشند.

در جریان فتنه بزرگی که نظام اسلامی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم پشت سرگذاشت، اهمیت، نقش و ضرورت بیش از پیش بصیرت برای جامعه اسلامی آشکار گردید بویژه آنکه برخی از نخبگان به جهت ضعف بصیرت سیاسی مردود ودر معرض سقوط قرار گرفتند، چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در چند فرمایش متوالی با تاکید بر ضرورت و جایگاه بصیرت تصریح فرمودند: «ملت سرافراز ایران برندگان و قبول شدگان این امتحان عظیم الهی بودند و بسیاری از مردم، جوانان و نخبگان براساس احساس وظیفه، ایمان وصداقت در این انتخابات شرکت کردند و بعد هم تسلیم قانون بودند - که اینها برندگان این امتحان بزرگ هستند - برخی از خواص در این حوادث مردود شدند.»
نقش بصیرت در شرایط سخت و دشوار فتنه که در آن تشخیص حق و باطل نیازمند بصیرتی نافذ و عمیق میباشد و خطر بیبصیرتی یا ضعف بصیرت نخبگان و خواص در چنین دورههایی بارها مورد اشاره مقام معظم رهبری قرار گرفته و از همان سالهای نخست دوره زعامتشان دغدغههای خود را نسبت به بروز چنین شرایطی اظهار نموده و با تاکید بر اینکه «دوران دشوار هر انقلابی، آن دورانی است که حق و باطل در آن ممزوج بشود»[1] میفرمایند: «اینجاست که قضیه سخت است. وقتی غبار غلیظتر میگردد، میشود دوران امام حسن؛ و شما میبینید که چه اتفاقی افتاد.
باز در دوران امیرالمومنین قدری غبار رقیقتر بود، کسانی مثل عمار یاسر آن افشاگر بزرگ دستگاه امیرالمومنین بودند. البته بحمدالله ما هنوز در چنان دورانی نیستیم. هنوز صفوف روشن است، هنوز خیلی از اصول و حقایق، واضح و نمایان است اما مطمئن نباشید که همیشه این گونه خواهد بود. شما باید آگاه باشید. شما باید چشم بصیرت داشته باشید. شما باید بدانید بازویتان در اختیار خداست یا نه. این بصیرت میخواهد، این را دست کم نگیرید.»[2]
بر این اساس بصیرت «گوهری» است که در همه زمانها و برای آحاد جامعه لازم است اما ارزش آن هنگامی دو چندان میگردد که بر اثر غبار آلودگی شناخت جبهه حق و باطل دشوار میشود و بسیاری از انسانها که شاید به جهت موقعیت، جایگاه و مقام، تحصیلات و مرتبه علمی، خود را دارای بصیرت میدانند اما به هنگام امتحان، کار نامه خوبی دریافت نمیکنند و بدتر از آن اینکه نه به عدم قبولی خویش معترف میباشند و نه این آزمون را –که قرآن کریم از آن به فتنه یاد میکند- درک مینمایند.
بدین ترتیب در شرایط فتنه «بصیرت کیمیایی» میگردد برای آنها که میخواهند از امتحانات سخت روزگار خویش سربلند بیرون آیند و در پیشگاه ایزدی روسپید گردند. و «بصیرت اکسیری» میشود در اختیار کسانی که علاوه بر نجات خویش، مسئولیت هدایت دیگران را نیز به عهده دارند و در قبال سکوت و عدم روشنگری دیگران باید پاسخگو باشند. این بار مسئولیت، زمانی سنگینی خود را نشان میدهد که نقش خواص و نخبگان در انحراف جوامع و انسانها اعم از اسلامی و مسلمان و غیر اسلامی و نامسلمان روشن گردد.
بصیرت در لغت
بصیرت واژهای است عربی از ریشه بصر به معنای بینایی بدون ابزارهای حسی که از صفات خدای متعال است.
بصیرت به معنای بینایی دل است، عقل و زیرکی و علم و حجت و دلیل را هم که از معانی بصیرت برشمردهاند از آن جهت است که موجب معرفت و درک و بینایی قلب میشوند.[3]
بصیرت را به معنای روشن بینی، روشن دلی، درک عمیق، بینش، بینایی، دانایی، زیرکی و هوشیاری و چراغ راه و قطب نمای جهت حرکت نیز دانستهاند.
بصیرت یکی از صفات انسانی است که به ضمیر و دل او مربوط میشود. اگر بصیرت کامل گردد کمال انسانی و سعادت او را به دنبال دارد و به او کمک میکند تا در خط ولایت در برابر دشمن در صف حق و دارای تحلیل صحیح از اوضاع پیرامونی خویش گردد.
بصیرت، چشم بینای دل و نورافکن برای تشخیص راه درست از نا درست و تشخیص حق از باطل است.[4]
بصیرت در اندیشه سیاسی
بصیرت در اندیشه سیاسی معادل «بینش» به کار رفته و به الهاماتی اطلاق میشود که رفتار آدمی را تبیین و تعیین میکند. لذا بصیرت را از لحاظ علمی عبارت از درک حقایقی دانستهاند که از طریق دریافت واقعیات بدست آمده و انسان را از ظواهر به اعماق و باطن رهنمون میسازد.
دانش بشر که از راه حواس و عقل حاصل میگردد انسان را به کشف واقعیات (آنچه که هست) رهنمون میسازد اما راه دستیابی به حقایق (شامل آنچه که باید باشد) بینش انسانهاست. از آنجا که دانش انسان و روشهای رسیدن به آن محدود است و انسان را ناگزیر به پذیرش واقعیتها مینماید این بینش آدمی است که به او روشها و منزلگاه شرایط مطلوب (حقیقت) را نشان میدهد.
بینش سیاسی بر دانش و روش در سیاست مقدم است زیرا این بینش است که معیار و ملاک انتخاب موضوعات مورد تفکر پژوهشگر و روش مناسب درست اندیشیدن را به او یاد میدهد.
بینش بر دانش و روش سیاسی مقدم است و بدون داشتن بینش منسجم و هدفمند کوشش برای شناخت و تبیین پدیدهها و فراگردهای سیاسی بیثمر میباشد.
کسب دانش سیاسی بدون ارتقای بینش سیاسی برای فهم پدیدههای سیاسی و اجتماعی کافی نیست و فایده چندانی در بر ندارد زیرا دانش مستمراً در حال تحول است در حالی که بینش ظرفیت و قالب انسجام یافتهای دارد که ترجیحات و گرایشها و ارزشهای هر فرد را مشخص میکند.
روشها مسیر درست اندیشیدن را به ما نشان میدهند ولی این بینش است که منظور غایی از برآوردن فکر را ترسیم و تعیین میکند.
پرورش بینش برای شناخت ارزشها و گزینش روش برای درک واقعیتها بر هر امری ارجح است.[5]
بینش انسان به او کمک میکند تا واقعیات جهان را پذیرفته اما تسلیم آن نشود و به جای برخورد جبریگرایانه به توانمندی بشر در تغییر شرایط از بود به مطلوب بیندیشد. البته انسانها در بینش خود یکسان دیده نمیشوند برخی سطحی نگر و ظاهربین، خودبین و کوتهنظر و اسیر تعصبات جزمی و در مقابل عدهای جهان بین و دوراندیش هستند.
بینش نیز چون دانش برای تکوین مراحلی دارد. مرحله اول بینش همان غرائز و احساسات و قوه عقلانی است. بینش در مرحله دوم متآثر از معرفت علمی و برداشتهای دینی است. و در مرحله سوم آدمی را به کمال میرساند و دارنده خود را که «انسان کامل» نام دارد به نقطهای میرساند که میبیند آنچه را که دیگران میدانند.
براین اساس از منظر علم میان دانش و بینش رابطه علی و معلولی وجود دارد چنانچه میتوان گفت: « دانش مولد بینش است و بصیرت مولود آگاهی و دانستن.»
بصیر کیست؟
از این رو، بصیر و انسان با بصیرت کسی است که خوب میشنود، سپس خوب تفکر میکند، سپس باز خوب مینگرد، از عبرتها پند میگیرد، راه روشن را پیدا میکند و روشنگری میکند، در خط ولایت میماند و حمایت میکند، در فتنهها دچار تشخیص غلط نمیگردد، با سکوت خویش به قربانی شدن حق تن نمیدهد، حق را میگوید ولو آنکه به زیانش باشد، سخن حق را تحریف نمیکند، از اینکه سخن حق را بگوید نمیهراسد، مدافع عدالت میگردد و آنرا پاس میدارد و خواستار اجرای عدالت میشود.
بصیرت در اسلام
در قران کریم خداوند عالم کلمه «بصیر» را در مقابل «نابینا» قرار داده و در سورههای رعد، انعام، فاطر، غافر و هود در قالب استفهام، مساوی دانستن بینا و نابینا (الاعمی و البصیر) را رد فرموده است. «قل هل یستوی الاعمی و البصیرام هل یستوی الظلمات و النور» «و ما یستوی الاعمی و البصیر»
انسانهایی که بیبصیرتند به تعبیر قرآن از چهار پایان گمراه ترند چنانچه در سوره اعراف آمده است:
«و لقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون.» (آیه 179)
خداوند سبحان از پیامبرش نیز خواسته که بگوید روش من دعوت از روی بصیرت است. آنجا که میفرماید: «قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی و سبحان الله و ما انا من المشرکین.» (یوسف، 108)
بصیرت در قران کریم به صورتهای مختلف و معانی دیگری نیز به کار رفته و در آیات متعددی آمده است:
«قد جاءکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها و ما انا علیکم بحفیظ.»(انعام، 104)
«هذا بصائر للناس و هدی و رحمه لقوم یوقنون.»(جاثیه، 20)
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون.»(اعراف، 201)
«... ان فی ذلک لعبره لاولی الابصار.» (آل عمران، 13)
«فاعتبروا یا اولی الابصار.»(حشر، 2)
از نگاه خاتم انبیاء(ص) نابینای واقعی کسی است که بصیرت نداشته باشد. چنانچه فرمود: «لیس الاعمی من یعمی بصره انما الاعمی من تعمی بصیرته » کور کسی نیست که چشمش نابینا باشد کور کسی است که بصیرت نداشته باشد.
حضرت رسول اکرم (ص) در باره راه کسب بصیرت فرمودند: «هر که از دنیا بگذرد خدایش بدون تعلم علم آموزد و بصیرت دهد.»[6]
و حسین بن خالد در یک حدیث از حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله روایت مىکند فرمودند: «ملعون است کسى که دیده بصیرت ندارد».
از وصایای رسول اکرم(ص) به ابىذر رضىالله عنه آمده است: « یا اباذر؛ چون خداوند خواهد به بندهاى نیکى کند و خیر و سعادت را نصیب او گرداند به وى بصیرت در دین و زهد در دنیا و آگاهى به عیوب خویش عطا کند.»[7]
و آن امامی که به تعبیر مقام معظم رهبری ماندن در خط او بصیرت بسیار بالایی نیاز داشت؛ از دست دادن چشم را قابل تحملتر از بصیرت میدانست و میفرمود: « فقد البصر اهون من فقد البصیره » تحمل از دست دادن چشم به مراتب آسانتر از از دست دادن بصیرت است.
وصی رسول خدا(ص) امیر مومنان امام علی(ع) خود تاکید داشت: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق» ماندن در کنار حق بصیرت و صبر میخواهد.
چنانچه ماندن در کنار حسین بن علی(ع) در روز عاشورا بصیرت نافذ میطلبید. علی بن الحسین امام سجاد(ع) راز وفاداری عمویش حضرت ابو الفضل(ع) را بصیرت نافذ ذکر نموده و میفرماید: «ان عمی العباس کان نافذ البصیره» عمویم عباس دارای بصیرت نافذ بود.
امام باقر(علیه السّلام) در خصوص جایگاه رفیع بصیرت میفرمایند: کمال و تمام کمال است تفقه و بصیرت پیدا کردن در دین، و صبر کردن در مصیبت و کار دشوار، و اندازه آوردن امر معیشت. و در جایی دیگر فرموند: «کور نیست مگر آن کس که کوردل باشد. همانا چشم ظاهر نیست که دچار کورى مىشود بلکه آن دلهائى که در سینهها است از بصیرت کور میگردد.»[8]
امام صادق(ع) نیز پیامدهای بیبصیرتی را گوشزد فرموده و او را گم گشته راهی میداند که از مسیر منحرف گردیده و برخلاف مقصد پیش میرود. چنانچه در اصول کافی از قول ایشان درباره خطر عدم بصیرت آمده است:«العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق و لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا» آن کس که بدون بصیرت عمل مىکند، همچون کسى است که بر راه درست پیش نمىرود، این است که هر چه تندتر برود از مقصود دورتر مىشود.[9]
امام متقیان که از نه سالگی با بصیرت اسلام اختیار کرد و از بیبصیرتان روز گار خویش رنجهای فراوان برد، در اوصاف اهل بصیرت بیان نغزی دارد که به چند نمونه آن اشاره میگردد:
«زاهدان گروهى از مردم دنیایند که دنیا پرست نمىباشند، پس در دنیا زندگى مىکنند امّا آلودگى دنیا پرستان را ندارند، در دنیا با آگاهى و بصیرت عمل مىکنند، و در ترک زشتىها از همه پیشى مىگیرند، بدنهایشان به گونهاى در تلاش و حرکت است که گویا میان مردم آخرتند، اهل دنیا را مىنگرند که مرگ بدنها را بزرگ مىشمارند، امّا آنها مرگ دلهاى زندگان را بزرگتر مىدانند.»[10]
«چگونه خانه دنیا را توصیف کنم که ابتداى آن سختى و مشقّت، و پایان آن نابودى است؟ در حلال دنیا حساب، و در حرام آن عذاب است. کسى که ثروتمند گردد فریب مىخورد، و آن کس که نیازمند باشد اندوهناک است، و تلاشکننده دنیا به آن نرسد، و به رها کننده آن، روى آورد. کسى که با چشم بصیرت به آن بنگرد او را آگاهى بخشد، و آن کس که چشم به دنیا دوزد کور دلش مىکند.»[11]
«مردمى بودند در دنیا، که نمىدانستند دنیا چیست، در آن چون کسى به سر بردند که از مردم دنیا نیست. کار از روى بصیرت کردند و در آنچه از آن پرهیزشان باید سبقت جستند. تنهاشان- اینجا به کوشش است لیکن به حقیقت- میان مردم آخرت در گردش است. مردم دنیا را مىبینند که مرگ تنهاشان را بزرگ مىپندارند، اما آنان مرگ دلهاى زندگان را بزرگتر مىشمارند.»[12]
بصیرت از منظر حضرت امام(ره)
حضرت امام خمینی(ره) که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی خود به معنای واقعی بصیر بود و«بصیرتی داشت که خیلی از چیزهایی که ماها حتی گاهی با دقت نمی دیدیم او آنها را در نگاه عادی مشاهده میکرد. حرفهای او برخاسته از چنین دلی و چنان حکمتی بود.»[13]تفاوت انسان با حیوان را به بصیرت دانسته و میفرماید:
«انسان با روح انسان است،با بصیرت انسان است. ما همه با همه حیوانات شرکت داریم در اینکه گوش داریم،چشم داریم،پا داریم و ما دست داریم چه،اما این مناط و انسانیت نیست،آنی که انسان را از همه موجودات جدا میکند،از همه موجودات طبیعی جدا میکند،آن قلب انسان است،آن بصیرت انسان است. شما بصیرت داشته باشید،انسانید. اگر بصیرت نداشته باشد،ابوجهل چشم داشت اما انسان نبود،بعضی از انبیا هم چشم نداشتند و نبی بودند. میزان در انسانیت معنویت انسان است.»[14]
آن امام همام(ره) با تاکید بر بصیرت قلبی آدمی، «سعادت» انسان را در گرو بصیرت او معرفی نموده و تصریح داشتند:
«این معنا را باید بدانید که انسان به روح انسان است،انسان به بصیرت،بصیرت قلبی انسان است. این آلات ظاهری،آلاتی است که وسیله است و اینها از بین رفتنی است. آنچه باقی میماند روح انسان است و آنچه در انسان سعادت را ایجاد میکند بصیرت انسان است. و من امیدوارم که شماها بصیرت به طور کامل داشته باشید و خدای تبارک و تعالی به شما توفیق و سعادت عنایت کند.»[15]
از نگاه آن بزرگ مردی که با بصیرت والای خویش دشمنان اسلام را به خاک مذلت نشانده است تنها راه شناخت دشمن دید با بصیرت است:
«من باز میگویم همه مسوولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان - به خیال خام خودشان - بیرون نبرند،آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور،همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید،لحظهای آرامتان نمی گذارند.»[16]
بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران که با بصیرت نافذ خویش توانست با فتنههای بزرگی چون فتنه لیبرال ها، فتنه گروهک خلق مسلمان، فتنه منافقین، فتنه بنی صدر، و دهها توطئه داخلی و خارجی در کنار جنگ تحمیلی و تهدیدات نظامی و تحریمهای اقتصادی و جنگ روانی و فشارهای سیاسی مقابله نماید ادامه این فتنه چینیها علیه نظام را پیشبینی نموده و با تاکید بر اینکه دشمنان انقلاب برای پنجاه سال آینده نقشه میکشند، میفرمود: «انشاءالله ملت عزیز ما با بصیرت و هشیاری جواب همه فتنهها را خواهد داد.»[17]
آن صاحب بصیرت عمیق، بصیرت را امری خدادادی میدانست و آن را وسیلهای جهت شناخت صلاح و فساد ملت معرفی مینمود. آنجا که میفرمود:
«تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرتها در دست خدای تبارک تعالی و ید قدرت اوست. اوست که تدبیر میکند جهان را،لیل و نهار را و اوست که قلوب را متحول میکند و بصیرتها را روشن میکند و اوست که حالات انسان را متحول میکند و ما آن را در ملت عزیز خودمان،در زن و مرد،در کوچک و بزرگ یافتیم.
این تقلیب قلوب که قلبها از آمال دنیوی و از چیزهائی که در طبیعت است بریده بشود و به حق تعالی پیوسته بشود و بصیرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند»[18]
بصیرت از منظر امام راحل(ره) به عنوان مجتهد تراز اول دنیای اسلام از چنان جایگاه رفیع و ضرورتی انکار ناپذیر برخوردار بود که برخورداری از آنرا برای مجتهدین جامعالشرایط نیز لازم میشمرد:
«برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسایل سیاسی اظهارنظر نمی کنم. آشنایی به روش برخورد با حیلهها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان،داشتن بصیرت و دید اقتصادی،اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان،شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایهداری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم میکنند،از ویژگیهای یک مجتهد جامع است.» [19]
بصیرت از منظر مقام معظم رهبری
الف) ضرورتهای بصیرت
مقام معظم رهبری در بیان ضرورت و لزوم بصیرت بویژه بصیرت سیاسی، ریشه تمام مشکلات بشر را «بی بصیرتی» دانسته و خطاب به دانشجویان و دانش آموزان میفرمایند:
«عزیزان من! تمام مشکلاتی که برای افراد یا اجتماعات بشر پیش میآید،بر اثر یکی از این دو است،یا عدم بصیرت،یا عدم صبر،یا دچار غفلت میشوند،واقعیتها را تشخیص نمیدهند،حقایقها را نمیفهمند،یا با وجود فهمیدن واقعیات،از ایستادگی خسته میشوند.»[20]
بصیرت در دیدگاه رهبر معظم انقلاب تا بدان اندازه از جایگاهی رفیع برخودار است که خطاب به پاسداران بیت خویش به عنوان افراد مورد علاقه خویش میفرمایند:
«اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهائى که بر ملتها وارد میشود، در بسیارى از موارد بر اثر بىبصیرتى است.»[21]
دلیل تاکید معظم له بر کسب بصیرت این است که از نظر ایشان انسانهای بی بصیرت،زود فریب میخورند و چون فریب میخورند حتی اگر آدمهای دلسوزی هم باشند آب به آسیاب دشمن میریزند.[22]
دلیل دیگری که سبب دغدغه ایشان نسبت به ضعف بصیرت در خواص میباشد بروز بد رفتاریها یی است که نمونههایی از آنرا در حوادث پس از انتخابات 88 شاهد بودیم. معظم له در این خصوص فرمودند:
«باید بصیرت داشت. آنچه که انسان ازنخبگان جامعه و جریانات سیاسی و گروههای سیاسی انتظار دارد، این است که با این حوادث، با این خطوط دشمن، با بصیرت مواجه بشوند؛ با بصیرت. اگر بصیرت وجود داشت وعزم مقابله وجود داشت، خیلی از رفتارهای ما ممکن است تغییر پیدا بکند؛ آنوقت وضعیت بهتر خواهد بود. بعضی از کارها از روی بیبصیرتی است.»[23]
از عارضههای بیبصیرتی که برای بیان ضرورت بصیرت مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته این است که آدمهای کم بصیرت برای رسیدن به مقاصد خویش به تفرقه افکنی در جامعه اسلامی میپردازند. لذا خطاب به نیروهای انقلاب میفرمایند:
«نگذارید به بهانههای گوناگون،آدمهای کم بصیرت،یا کم صبر،یا خودخواه،یا بی توجه به مصالح عمومی مردم،میان صفوف مستحکم شما فاصله بیندازند و شما را نسبت به یکدیگر،یا نسبت به مسئولان دل چرکین و نگران کنند. آگاه باشید و بدانید که این راه به هدف خواهد رسید،چون راه پیامبران و راه اوصیا و آرزوی مومنان صالح در طول همه زمانهای گذشته است. ملتهای دیگر به شما نگاه میکنند و میخواهند از شما بیاموزند.»[24]
موضعگیری برخی نخبگان به نفع دشمن مورد بسیار مهم دیگری است که رهبر معظم انقلاب در بیان عوارض بیبصیرتی مورد اشاره قرار داده و میفرمایند:
«بنابر این بصیرت مهم است نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند. آدم گاهی میبیند که متاسفانه بعضی از نخبگان خودشان هم دچار بیبصیرتی اند، نمیفهمند، اصلا ملتفت نیستند. یک حرفی یکهو به نفع دشمن میپرانند، به نفع جبههای که همتش نابودی بنای جمهوری اسلامی است به نحوی. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدمهای بدی هم نیستند، نیت بدی هم ندارند اما این است دیگر، بیبصیرتی است دیگر.» [25]
از همین رو، از منظر مقام معظم رهبری «بی بصیرتها» به جهت اینکه فریب میخورند در جبهه دشمن قرار میگیرند، چنانچه میفرمایند:
«عاشورا پیامها و درسهایی دارد. عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین،باید فداکاری کرد... درس میدهد که در ماجرای دفاع از دین،از همه چیز بیشتر،برای انسان،بصیرت لازم است. بی بصیرتها فریب میخورند. بی بصیرتها درجبهه ی باطل قرار میگیرند،بدون اینکه خود بدانند. همچنان که در جبههی ابن زیاد،کسانی بودند که از فساق و فجار نبودند،ولی از بیبصیرتها بودند.» [26]
و این البته تنها نمونههایی از عوارض منفی عدم بصیرت است و از نگاه معظمله بسیاری از خطاهاى نخبگان بر اثر بىبصیرتى است. چنانچه تصریح میکنند:
«خطاهائى که بعضى از افراد میکنند - مىبینید در جامعهى خودمان هم گاهى بعضى از عامهى مردم و بیشتر از نخبگان، خطاهائى میکنند. نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند، گاهى خطاهایشان اگر کماً هم بیشتر نباشد، کیفاً بیشتر از خطاهاى عامهى مردم است - بر اثر بىبصیرتى است؛ خیلىهایش، نمیگوئیم همهاش.»[27]
بر همین اساس از نگاه ایشان هرچه مقام بالاتر باشد بصیرت بیشتری لازم است لذا بر تقویت بصیرت و آگاهی توصیه کرده و میفرمایند:
«بصیرت و علم به زمان و استفاده از موقعیتها برای هر عاملی - چه اعلم العلما باشد، و چه کسی که در یک محله احکام دین را به چند نفر تعلیم میدهد- ضروری است،منتها هرچه مقام بالاتر باشد، آگاهیهای بیشتر و وسیعتری مورد لزوم است. باید آگاهی و بصیرت را در خود تقویت کنیم.»[28]
ب) کارکردهای بصیرت
کارکردهای بصیرت در ابعاد فردی و جمعی و در زمینههای سیاسی و اجتماعی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی به اندازهای متعدد و فراوان میباشداشاره به برخی از موارد مهم آن را مرور میکنیم:
1- برای ماندن در خط ولایت
«آنهایی که دور و بر امیرالمومنین بودند و ایستادند و جنگیدند،خیلی بصیرت بخرج دادند،که بنده بارها از امیرالمومنین نقل کرده ام که فرمود: لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر. در درجه اول،بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیریهایی،مشکلات امیرالمومنین چگونه بود. یا آن کجرفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام،با امیرالمومنین میجنگیدند و حرفهای غلط میزدند.» [29]
2- برای حرکت در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز
«در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعهى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئلهى بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است.»[30]
3- جهت شناخت دوست و دشمن در شرایط فتنه
«بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهى خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جملهى امیرالمؤمنین را به نظرم در جنگ صفین در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». میدانید، سختى پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر، از جهاتى بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند.»[31]
4- شناخت طرف مقابل خودتان
«وقتى بصیرت بود، آن وقت شما میدانید با کِى طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید. یک روز شما میخواهید تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولى، با یک دمپائى هم میشود رفت تو خیابان قدم زد؛ اما یک روز میخواهید بروید قلهى دماوند را فتح کنید، او دیگر تجهیزات خودش را میخواهد. بصیرت یعنى اینکه بدانید چه میخواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید.»[32]
5- برای جلوگیری از ضربه دشمن
«این تجربه بایستى براى ما - همهى ما، همهى آحاد مردم - تجربهى هشداردهندهاى باشد. اگر ما در صحنهى زندگى سیاسى و اجتماعى به همدیگر بدبین باشیم، به چشم دشمن به یکدیگر نگاه کنیم، این فرصت براى دشمنان حقیقى ما پیش خواهد آمد. اگر فکر نکنیم، اگر بصیرت نداشته باشیم، اگر فراموش کنیم که دشمنانى در کمین انقلابند، ضربه خواهیم خورد؛ این براى ما تجربه شد.»[33]
6- برای جلوگیری از مشتبه شدن حق و باطل
«جوانان عزیز! هر چه میتوانید در افزایش بصیرت خود، در عمق بخشیدن به بصیرت خود، تلاش کنید و نگذارید، نگذارید دشمنان از بىبصیرتى ما استفاده کنند؛ دشمن به شکل دوست جلوه کند، حقیقت به شکل باطل و باطل در لباس حقیقت. امیرالمؤمنین در یک خطبهاى از جملهى مهمترین مشکلات جامعه همین را میشمارد: «انّما بدء الوقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع یخالف فیها کتاب اللَّه». در همین خطبه، امیرالمؤمنین میفرماید: اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشکار و ظاهر بشود، کسى نمیتواند زبان علیه حق باز کند. اگر باطل هم خودش را به طور آشکار نشان بدهد، مردم به سمت باطل نخواهند رفت. «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان». آن کسانى که مردم را میخواهند گمراه بکنند، باطل را به صورت خالص نمىآورند؛ باطل و حق را آمیخته میکنند، ممزوج میکنند، آن وقت نتیجه این میشود که «فهنالک یستولى الشّیطان على اولیائه»؛ حق، براى طرفداران حق هم مشتبه میشود. این است که بصیرت میشود اولین وظیفهى ما. نگذاریم حق و باطل مشتبه بشود.»[34]
7- برای شناخت عوام از خواص
«ای بسا کسانی که تحصیلات عالیه هم کردند و جزو عوامند. ای بسا کسانی که تحصیلات دینی هم کردند و جزو عوامند. ای بسا کسانی که فقیرند یا غنیاند و جزو عوامند. عوام بودن،دست من و شماست. باید مواظب باشیم عوام نباشیم،یعنی هر کاری میکنیم،از روی بصیرت باشد. آن کسی که از روی بصیرت کار نمی کند،عوام است. لذا میبینید قرآن،درباره پیغمبر میفرماید: ادعوا الی الله علی بصیرۀانا و من اتبعنی یعنی من و پیروانم با بصیرت عمل میکنیم و دعوت میکنیم و پیش میرویم. پس اول ببینید جزو آن گروه عوامید یا نه اگر جزو گروه عوامید،به سرعت خودتان را از گروه عوام خارج کنید. سعی کنید قدرت تحلیل پیدا کنید،تشخیص بدهید،معرفت پیدا کنید.
در گروه خواص هم ببینیم ما جزو خواص طرفدار حقیم یا خواص طرفدار باطل قضیه این جا روشن است. خواص جامعه ما،جزو خواص طرفدار حقند.»[35]
8- کندسازی همهى تیغهاى دشمن
اینى که من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأکید کردهام، به خاطر این است که یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همهى تیغهاى دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است.[36]
9- راه نجات از دشمن واقعی
«راه نجات در کشورهای اسلامی،بازگشت به اسلام است. راه نجات،بصیرت نسبت به دشمن واقعی است. ملتهای مسلمان باید دشمن واقعی را بشناسند و ترفند و خدعه استکبار را درک کنند.»[37]
10- جلوگیری از کارهای دشمن
«شاید یکی از بزرگترین خدماتی که انقلاب به ملت ایران کرد،این بود که ذهنها را باز کرد،ذهنها را سیاسی کرد،چشمها را باز کرد،و همه را با مسایل کشور آشنا کرد. این آشنایی، این بصیرت،باید روزبه روز بیشتر و زیادتر بشود. اگر این بشود،دشمن هیچ کاری نمی تواند انجام بدهد. و بدانید مسئولین کشور،همه آماده هستند برای این که وظایف خودشان را به بهترین وجهی انجام بدهند.»[38]
11- دفع دشمنیها
«امروز همه جوانان ما،پیران ما،دانشجویان ما،قشرهای مختلف ما،روحانیون ما،بزرگان ما،کوچکان ما - مگر من شذ و ندری که دل به زندگیهای رنگ و لعابی دروغین غرب بسته باشند - فهمیدهاند که سعادتشان در این است که اسلام را با بصیرت،با روشن بینی،با خردمندی بفهمند و آن را به کار بگیرند،تا بتوانند از دشمنیها کم کنند،دشمنیها را دفع کنند،این همان بسیج است، حقیقت بسیج یعنی این، ارتش بیست میلیونی که امام فرمودند، یعنی این.»[39]
12- محکی برای محاسبه همکاری یا عدم همکاری با دشمن
«دارا بودن بصیرت سبب میشود که « ما در عمل خودمان و در اظهارات خودمان باید محاسبه کنیم وباید اینها را در محاسبات خودمان بگنجانیم، که اگر اظهارنظری هم میخواهیم بکنیم، باتوجه به اینها باشد؛ عمل و اقدامی میخواهیم بکنیم، با توجه به اینها باشد؛ ببینیم آیا داریم به دشمن کمک میکنیم یا نه. این به نظر من چیز مهمی است.» [40]
13- جهت یابی در غبار فتنه
«بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد. شما در جبههى جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشهخوانى بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه میکنید مىبینید در محاصرهى دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را عوضى آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما، همان بصیرت است.»[41]
14- عامل پیروزی ملت ایران
«نهضت عظیم اسلامى، همت مردم، رهبرىِ شخصیت بىنظیرى مثل امام - که حقاً و انصافاً شخصیت بىنظیرى بود - کار خودش را کرد. «صبر» و «بصیرت». بنده بارها از کلام امیرالمؤمنین(علیه الصّلاةو السّلام) این را نقل کردهام: «لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر»؛ بصیرت - آگاهى - و صبر؛ یعنى استقامت، پافشارى، خسته نشدن. این دو خصوصیت در ملت ایران پیدا شد و کار خودش را کرد و انقلاب پیروز شد.»[42]
15- موجد دریای خروشان انقلاب
«در طول سالهای قبل از انقلاب،هرچه شما عقب بروید،محنت،ذلت،بدبختی،فشارهای گوناگون از طبقات حاکم و سلطه و زورگویی و تحقیر از طرف قدرتهای بیگانه را در کشور ما میبینید. در این وقتی در برهه یی از زمان،آگاهان جامعه،بزرگان جامعه،دانایان جامعه و کسی مثل امام بزرگوار پیدا شدند،در مردم بصیرت دمیدند،مردم را به صبر وادار کردند، و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر را در جامعه رایج کردند،این دریای خروشان به وجود آمد و توانست آن تاریخ سر تا پا ذلت و محنت را قطع کند و تسلط بیگانگان را بر این کشور از میان بردارد.»[43]
16- عامل عبور انقلاب از حوادث بزرگ
«خیلی اوقات امواج باطل میآید حق را لگدکوب میکند و عبور میکند. حق بودن به اضافهی اقدام، عامل اراده و به اضافهی ایستادگی و پایداری است که آن معجزه را تحقق میبخشد. این پایداری، این ایستادگی، این تصمیم و این فداکاری در صحنه ی جامعه و کشور ما به برکت همین اخلاصها، بینشها و بصیرتها که امروز در جمع جوانان مومن و بسیجی کشور ما متبلور است اتفاق افتاد، که یک نمونهی باارزش آن را این جا مشاهده میکنیم. اما آنچه بزرگتر از آن حادثه ی بزرگ و باور نکردنی بود،این است که نظام جمهوری اسلامی با وجود همه ی امواج متلاطم و خصمانه ی در پیرامون خود، هم ماند و هم رشد کرد.»[44]
17- شناخت ترفندهای دشمن
«من میخواهم عرض کنم: جوانان عزیز،بسیجیان عزیز،هر جای کشور که هستید،این بصیرت را روزبه روز زیاد کنید. نگذارید بعضی از نیازهای مادی و مسایل کوچک،جلوی بصیرتها را بگیرد. بصیرتتان را حفظ کنید و دشمنتان را بشناسید. دشمن،ترفندهای گوناگون دارد،و آن ملتی موفق میشود،که فریب نخورد. دشمن سعی میکند آرزوهای انقلابی را در نظر یک ملت مومن،کوچک کند. سعی میکند نیازهای مادی و کوچک را در نظر او بزرگ کند. نیاز مادی هم نیاز است،اما از جان که بالاترنیست،ملتی که در راه خدا،جان برایش نثار کردنی ست،آنجایی که میدان مبارزه با دشمن است،نیازهای دیگر چه تاثیری میتواند داشته باشد.»[45]
18- نبستن چشم بر سوابق دشمن
«ملت ایران،به خاطر این که گذشته خود را با بصیرت نگاه میکند،چشم خود را بر گذشته نمی بندد. مسایل تاریخ خود،تاریخ نزدیک خود،از صد سال پیش،از پنجاه سال پیش،از سی سال پیش را با دقت نگاه میکند. ملت ایران،به این نتیجه رسیده است که رژیم استکبار - و در وضع فعلی،رژیم ایالات متحده امریکا - در طول شاید قریب سی و پنج سال که در زمان رژیم منحوس پهلوی بر این کشور تسلط سیاسی داشته،به او خیلی بدی کرده است. ملت ایران،این را فهمیده و دانسته و دیده است.»[46]
19- تغییر رفتارهای غلط
«باید بصیرت داشت. آنچه که انسان ازنخبگان جامعه و جریانات سیاسی و گروههای سیاسی انتظار دارد، این است که با این حوادث، با این خطوط دشمن، با بصیرت مواجه بشوند؛ با بصیرت. اگر بصیرت وجود داشت وعزم مقابله وجود داشت، خیلی از رفتارهای ما ممکن است تغییر پیدا بکند؛ آنوقت وضعیت بهتر خواهد بود. بعضی از کارها از روی بیبصیرتی است.»[47]
20- جلوگیری از کثرت خطای خواص
«خطاهایی که بعضی از افراد میکنند میبینید در جامعه خودمان هم گاهی بعضی از عامه مردم و بیشتر، از نخبگان خطاهایی میکنند نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند گاهی خطاهایشان اگر کماَ هم بیشتر نباشد کیفا هم بیشتر از خطاهای عامه مردم است. بر اثر بیبصیرتیست.»[48]
21- جلوگیری از تاثیر دشمن بر خواص
«دشمن انواع و اقسام کار رامیکند؛ انواع و اقسام فعالیت را میکند؛ عمده هم امروز به گمان من، هدف و آماج توطئههای دشمن، خواص است؛ آماج دشمن، خواص است. مینشینند طراحی میکنند تا ذهن خواص را عوض کنند؛ برای اینکه بتوانند مردم را بکشانند؛ چون خواص تأثیر میگذارند ودر عموم مردم نفوذ کلمه دارند.»[49]
22- ممانعت از سکوت و کنار کشیدن خواص در فضای فتنه
«این را هم عرض بکنیم؛ بعضیها در فضای فتنه، این جملهی «کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچوجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود... گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.»[50]
23- عاملی برای توجه به انگیزههای دشمن
«مواظب باشید بصیرتتان را ازدست ندهید،دشمن را بشناسید و دشمنیها و ترفندهای او را درست تشخیص بدهید. تبلیغاتی که دشمن میکند،حرفی که دشمن میزند و شایعهیی که دشمن میاندازد،به چشمتان بیاید. توجه کنید که دشمن با چه انگیزهیی این حرف را میزند،این شایعه را میپراکند،این خبر دروغ را نقل میکند و این اظهار منافقانه را بر زبان جاری مینماید. به هرحال،دشمن،دشمن است.»[51]
فهرست منابع
1- حجت الاسلام و المسلمین علی سعیدی شاهرودی، حاکمیت دینی،، چاپ اول،
1388
2- بصیرت پاسداری، جمعی از نویسندگان، اداره سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1387
3- کاظمی، سید علی اصغر، روش و بینش در سیاست، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ سوم، 1386
4- پرتو ولایت، دفتر 26، بصیرت نافذ، معاونت فرهنگی سپاه، 1384
5- فصلنامه حصون، شماره 17، پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه،1387.
6- فصلنامه مطالعات سیاسی روز، شماره 23، اداره سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1386
7- نهج البلاغه، ترجمه استاد محمد دشتی، چاپ اول، 1386
8- لوح فشرده حدیث ولایت
9- لوح فشرده گنجینه نور
10- لوح فشرده تبیان
11- لوح فشرده به سوی نور
www/lider.ir-12
www/khamenehi.ir-13
www/basirat.ofogh.com-15
________________________________________
[1]- چهارمین مجمع بزرگ فرماندهان و مسئولین سپاه 27/6/1370
[2]- همان
[3]- قاموس القرآن.
[4]- حجت الاسلام و المسلمین علی سعیدی شاهرودی، حاکمیت دینی ، 1388،ص210.
[5]- کاظمی، سید علی اصغر، روش و بینش در سیاست، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ سوم، 1386، مقدمه.
[6]- نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول، ص 766.
[7]- من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج2، 34 باب در بیان نماز جماعت و فضیلت آن، ص 27.
[8]- من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج6، ص 350.
[9]- اصول کافى، ترجمه مصطفوى، ج1، ص 283.
[10]- نهج البلاغه، ترجمه دشتى، ص 697.
[11]- نهج البلاغه، ترجمه دشتى، ص 469.
[12]- نهج البلاغه، ترجمه شهیدى، از نامه آن حضرت است به معاویه ص 308.
[13]- رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 14/9/1369.
[14]- صحیفه نور، ج 8، صفحه 34، تاریخ 14/4/58.
[15]- صحیفه نور، ج 10، صفحه 8، تاریخ 28/7/58.
[16]- صحیفه نور، ج 21، صفحه 109، تاریخ سخنرانی 2 /1/68.
[17]- صحیفه نور، ج 20، صفحه 241، تاریخ 29/4/67.
[18]- صحیفه نور، ج 16، صفحه 87، تاریخ 1/1/61.
[19]- صحیفه نور، ج ،21 تاریخ 3/12/67.
[20]- در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سیزدهم آبان 12/8/1377.
[21]- مقام معظم رهبری در جمع سپاه حفاظت ولی امر 21/5/1388.
[22]- سخنرانی در مراسم دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) 14/3/1370.
[23]- بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری2/7/1388.
[24]- سخنرانی در مراسم دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، 14/3/1370.
[25]- مقام معظم رهبری در جمع سپاه حفاظت ولی امر، 25/5/1388.
[26]- در دیدار فرماندهان گردانها عاشورای نیروهای مقاومت در سالروز شهادت امام سجاد(ع)، 22/4/1371.
[27]-همان.
[28]- سخنرانی در مراسم بیعت مدرسان‚ فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد، 20/4/1368.
[29]- خطبه های مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران، 18/10/ 1377.
[30]- بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.
[31]- مقام معظم رهبری در جمع سپاه حفاظت ولی امر، 21/5/88.
[32]- بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.
[33]- بیانات مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ رئیس جمهور دهم، 12/5/88.
[34]- بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.
[35]- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله سپاه پاسداران، 20/3/75.
[36]- بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/88.
[37]- سخنرانی در دیدار با مسئولان بنیاد شهید‚ جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاهها 24/5/1369.
[38]- بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان بمناسبت هفته بسیج 9/5/1376.
[39]- در دیدار با گروه کثیری از پاسداران و بسیجیان به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار 2/9/1377.
[40]- بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 2/7/1388.
[41]- بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/ 1388.
[42]- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت.
[43]- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دانش آموزان به مناسبت سیزدهم آبان ماه 12/8/1377.
[44]- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای بسیج و پرسنل اداره کل اطلاعات استان همدان 6/4/1383.
[45]-بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان بسیج سراسر کشور 27/8/1371.
[46]- بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع نیروهای شرکت کننده در مانور عظیم طریق القدس، 3/2/1376.
[47]- بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 2/7/1388.
[48]- مقام معظم رهبری در جمع سپاه حفاظت ولی امر، 21/5/88.
[49]- بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 2/7/1388.
[50]- بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 2/7/1388.
[51]- سخنرانی در مراسم دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، صفحه: 133، تاریخ سخنرانی: 14/3/1370.
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی